گفتم D&D ...
تا قبل از این درک ساز و کار دنیا برام سخت بود. به عنوان کسی که عادت داره همه چیز رو به ساده ترین شکل خودش تصور کنه ، فکر کنین چقدر همه چیز میتونست وحشتناک باشه!
تا قبل از این حس میکردم خدا ناظر به همه ی اعمال و رفتار های ماست ولی نمیتونستم درک کنم آخه چجوری!؟!؟!
من نمیتونم بپذیرم که خدا (درعین توانایی ولی) اینقدر بیکار باشه که واسته دونه دونه کارای ما رو ببینه بگه خب فلان کار خوب رو کرد حالا 70 درصدشو بهش برگردونم... حالا بد کرد 30 درصدشو.
D&D بازا تا الان متوجه طنز ماجرا شدن. J
GOD D&D یا هر بازی نقش آفرینی دیگه ای ، هیچوقت بر اساس میل شخصی خودش داستان رو پیش نمیبره. یه سری tools ها و rules ها برقرار میکنه و بر اساس رفتار بازیکنها نتیجه ها رو پیش بینی میکنه. مثلا دید من به کارما اینه که اینم یکی از rules های خدا بود. هر خوبی یا بدی بالاخره به صاحبش برمیگرده. این یک قانون خلقت بوده. به قول مذهبی ترا یک وعده ی الهی (و خدا در وعده اش تخلف نمیکنه)
بازیکن ها حق دارن هر جایی سرک بکشن، هر کاری بکنن، هر حرفی بزنن. اما بسته به توانایی هاشون ممکنه از ساختمون پرت شن، هیولایی رو بیدار کنن یا شخصیتی رو عصبانی کنن.
قشنگ ترین جاش میدونین کجاست؟ بازیکنی که rules های دنیای خودشو درک کنه و ازش به نفع خودش استفاده کنه + توانایی ها و محدودیت هاشو بشناسه و ازشون فراتر نره و به جاش سعی کنه توسعشون بده، سریعترین رشد رو میتونه بکنه.
پ.ن. کاش میشد با گفتن غلط کردم، روباهمو پس بگیرم